اینکوترمز (Incoterms) مجموعه قواعدی است که توسط اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) تدوین شده و وظایف فروشنده و خریدار را در تجارت بینالملل روشن میکند. نسخهٔ جدید اینکوترمز (سال ۲۰۲۰) شامل ۱۱ قاعده است که ۷ قاعده آن برای تمامی روشهای حمل (از جمله حمل ریلی) کاربرد دارد؛ این هفت قاعده عبارتند از EXW، FCA، CPT، CIP، DPU، DAP و DDP. به بیان دیگر، اینکوترمز FCA، CPT و CIP – که موضوع بحث ما هستند – برای حمل جادهای، ریلی، هوایی یا حتی ترکیبی قابل استفادهاند.
هر یک از اینکوترمز قواعد خاصی درباره محل تحویل کالا، تقسیم هزینهها و زمان انتقال ریسک دارند. بهطور کلی، اینکوترمز به روشن شدن اینکه هزینهها و ریسکها در چه مرحلهای و بر عهده چه کسی منتقل میشوند کمک میکند. در ادامه شرایط سه اینکوترمز FCA، CPT و CIP در حمل ریلی بررسی میشود و تعهدات طرفین و نقطه انتقال ریسک در هر یک مشخص میگردد. (برای درک بهتر چارچوبهای حقوقی مرتبط با حمل و نقل بینالمللی میتوانید به مقاله قوانین حملونقل بینالمللی و نقش ایران در وبلاگ آرتا ریل مراجعه کنید.)
اینکوترمز FCA در حملریلی
در قاعده FCA (Free Carrier)، فروشنده موظف است کالا را پس از انجام تشریفات گمرکی صادراتی، در محل توافقشده (میتواند کارخانه فروشنده یا هر مکان دیگری باشد) به حملکننده تحویل دهد. به عبارت دیگر، فروشنده کالا را «به حامل مشخصشده توسط خریدار تحویل میدهد». از لحظه تحویل به حملکننده، مسئولیتهای فروشنده پایان مییابد و تمامی هزینهها و ریسکهای بعدی بر عهده خریدار است. به این ترتیب، نقطه انتقال ریسک و مسئولیت دقیقا زمانی است که کالا در محل تعیینشده به حملکننده (مثلا در ایستگاه راهآهن) تحویل میشود. همچنین مطابق این قاعده، هزینههای حمل اصلی از مبدا تا مقصد به طور عمده با خریدار است؛ فروشنده تنها هزینه حمل تا محل تحویل (مثلا هزینه حمل تا ایستگاه ریلی مبدأ) را بر عهده دارد. پس میتوان گفت:
مسئولیتهای فروشنده
ترخیص کالا برای صادرات، بستهبندی و آمادهسازی بار، تحویل به حملکننده در محل توافقی.
مسئولیتهای خریدار
انتخاب حملکننده اصلی و پرداخت کرایه حمل پس از محل تحویل، بیمهکردن بار (در صورت نیاز) و انجام تشریفات گمرک مقصد.
نقطه انتقال ریسک
تحویل کالا به اولین حملکننده در محل تعیینشده.
به عنوان مثال، در یک حمل ریلی از مبدا ایران، فروشنده ایرانی کالای خود را در ایستگاه راهآهن تعیینشده تحویل یک واگن میدهد. از آن نقطه به بعد اگر خسارتی رخ دهد، مسئولیت آن با خریدار است. این روش برای خریدارانی مناسب است که میخواهند خود بر حمل اصلی نظارت داشته باشند و هزینه حمل را کنترل کنند، اما در عین حال مسئولیت ریسک را قبول میکنند.
اینکوترمز CPT در حملریلی
قاعده CPT (Carriage Paid To) نیز برای همهٔ روشهای حمل قابل استفاده است. در CPT، فروشنده علاوه بر تکمیل تشریفات صادراتی، کرایه حمل کالا تا مقصد توافقشده (مثلا ایستگاه راهآهن مقصد) را میپردازد. فروشنده کالا را به اولین حملکننده تحویل میدهد و هزینهٔ حمل تا مقصد را تقبل میکند، اما ریسک از لحظه تحویل کالا به آن حملکننده به خریدار منتقل میشود. به بیان دیگر:
مسئولیتهای فروشنده
ترخیص صادرات، تحویل کالا به حملکننده اصلی، پرداخت کرایه حمل تا ایستگاه مقصد.
مسئولیتهای خریدار
پس از تحویل کالا به حملکننده، تمامی ریسکهای بعدی (از جمله خسارات مسیر)، ترخیص کالا در مقصد و انجام فرآیندهای گمرکی ورودی. همچنین هزینه بیمه (در صورت تمایل به بیمهکردن بار) با خریدار است.
نقطه انتقال ریسک
هنگامی است که فروشنده کالا را به اولین حملکننده تحویل میدهد؛ یعنی درست بعد از بارگیری در واگن (یا ترمینال ریلی) مبدأ.
بنابراین در CPT فروشنده موظف به پرداخت هزینه حمل تا مقصد است اما از آن پس ریسک به خریدار واگذار میشود. این شرایط معمولا به خریدار اطمینان میدهد که کرایه راهآهن حمل تا نزدیک مقصد پرداخت شده، اما فروشنده خود مسئول حمل و بیمه اضافی نیست.

اینکوترمز CIP در حملریلی
قاعده CIP (Carriage and Insurance Paid To) بسیار شبیه CPT است با این تفاوت که فروشنده علاوه بر هزینه حمل تا مقصد، بیمهنامه حمل کالا را نیز بر عهده دارد. مطابق این اینکوترمز:
فروشنده کالا را به اولین حملکننده تحویل میدهد و تمام هزینههای حمل تا محل مقصد را میپردازد.
فروشنده موظف است بیمهنامه حملونقل با پوشش قابل قبول (معمولاً کلوز A و حداقل ۱۱۰٪ ارزش کالا) تنظیم کند.
پس از تحویل کالا به حملکننده، ریسک حملونقل بر عهده خریدار قرار میگیرد، درست مانند CPT.
بدین ترتیب در CIP، تمام هزینههای حمل و بیمه تا مقصد بر عهده فروشنده است، اما خطرات حمل همچنان پس از تحویل به حامل، متوجه خریدار میشود. مثلاً اگر کالا در مسیر آسیب ببیند، خریدار متضرر میشود (اما مبلغ بیمهنامه به او پرداخت خواهد شد). مزیت این روش برای خریدار آن است که دغدغه تهیه بیمه و پرداخت هزینه حمل تا مقصد از او سلب میشود و فروشنده بار را تا نزدیکی مقصد تضمین میکند.
انتقال ریسک در حمل ریلی بر اساس FCA، CPT و CIP
خلاصه اینکه در سه اینکوترمز FCA، CPT و CIP محل دقیق انتقال ریسک و مسئولیت به شرح زیر است:
FCA: ریسک از همان لحظه تحویل کالا به اولین حملکننده (در مکان توافقی) به خریدار منتقل میشود.
CPT: ریسک در لحظه تحویل کالا به حملکننده اول در مبدا (مثلاً ایستگاه راهآهن مبدا) به خریدار منتقل میشود.
CIP: مانند CPT، ریسک از لحظه تحویل کالا به حملکننده اول به خریدار منتقل میشود.
در هر سه قاعده، مسئولیت فروشنده تا تحویل به حملکننده ادامه دارد و از آن پس به خریدار واگذار میشود. تنها تفاوت اصلی در این است که فروشنده در CPT و خصوصاً در CIP تعهد بیشتری در قبال هزینهها (کرایه حمل و بیمه) میپذیرد. برای یادگیری بیشتر درباره چارچوبهای حقوقی حمل ریلی بینالمللی و پیمانهای مرتبط (مانند SMGS)، میتوانید به مطالعه تحلیل پیمان SMGS در وبلاگ آرتا مراجعه کنید.
شرایط و الزامات ویژه حملونقل ریلی در ایران
حملونقل ریلی بینالمللی به و از ایران، مانند هر کشور دیگری، نیازمند رعایت مقررات خاصی است. بر اساس تجربه شرکتهای لجستیک، انجام امورات گمرکی در گمرک ورودی (مبدا یا مقصد) و اخذ مجوزهای لازم از نهادهای مرتبط از اقدامات ضروری است. برای مثال، شرکتهای حملونقل ریلی موظفاند مجوز حمل از «سازمان حملونقل ریلی» ایران و همچنین گواهیهای لازم از «خانه گمرک» را اخذ کنند. بدین ترتیب هر محموله ریلی بینالمللی باید سندبار (بارنامه ریلی)، گواهی مبدا و اسناد گمرکی مناسب را با خود داشته باشد.
همچنین، در مسیرهای ریلی عبوری از ایران (ترانزیت)، ممکن است کنوانسیونهای بینالمللی خاصی نظیر کنوانسیون SMGS (شرق) یا CIM (غرب) اعمال شود. تجهیز واگنها به قفل و سیستمهای ردیابی، و هماهنگی با تشکیلات راهآهن کشورهای مجاور، برای حفظ امنیت و تسریع در ترخیص، لازم است. به طور کلی، عوامل زیر در الزامات حملونقل ریلی از/به ایران تاثیرگذارند:
مقررات گمرکی
الزام به اظهارنامه صحیح در گمرک مبدأ و مقصد، رعایت تعرفههای گمرکی و مالیاتهای ورود.
مجوزهای حمل ریلی
اخذ مجوزهای حمل از راهآهن و نهادهای ذیصلاح برای واگنها و محمولهها.
تجهیزات و ایمنی
استفاده از واگنهای مناسب (کانتینردار، سقفدار، یخچالدار و…) با بیمه محموله.
مدیریت ریسک
برنامهریزی برای مواردی مثل تاخیر در مرز، تغییر گنجایش واگن (در صورت تغییر خط آهن) و نیاز به بیمه بار.
به عنوان نمونه، برای حرکت محموله از چین به ایران از مسیر ریلی قزاقستان و ترکمنستان، شرکتهای حمل و نقل ضمن انتخاب اینکوترمز مناسب، معمولا از سیستمهای پردازش گمرکی معتبر (مانند TIR یا SMGS) و بیمه معتبر استفاده میکنند. شرکتهای بینالمللی حملونقل مانند آرتا ریل نیز با تجربه حمل ریلی گسترده، خدمات گمرکی و مشاورهی ترانزیت کالا را برای مشتریان فراهم میآورند.

مزایا و معایب FCA، CPT و CIP برای مسیرهای ریلی ایران
انتخاب اینکوترمز مناسب برای هر معامله ریلی در ایران، باید با در نظر گرفتن معیارهایی مثل هزینه حمل، کنترل بر عملیات و مدیریت ریسک انجام شود. مزایا و معایب کلی هر کدام از اینکوترمزها عبارتند از:
FCA (Free Carrier)
مزایا: هزینه حمل اصلی (تا محل تحویل) را فروشنده میپردازد و خریدار میتواند با انتخاب خود حملونقل ریلی را مدیریت کند. خریدار کنترل بیشتری روی مسیر و زمانبندی دارد. همچنین از آنجا که فروشنده هزینه بیمه تا تحویل را نمیپردازد، قیمت اولیه پایینتری دارد.
معایب: ریسک زودتر به خریدار منتقل میشود (از زمان تحویل به حامل). خریدار باید خود مسئولیت بیمه و ادامه مسیر را برعهده گیرد، که ممکن است در صورت بروز حادثه هزینههای بالایی داشته باشد.
CPT (Carriage Paid To)
مزایا: فروشنده کرایه اصلی حمل تا نزدیک مقصد را پرداخت میکند، بنابراین برای خریدار شفافیت بیشتری در هزینه حمل وجود دارد. خریدار میتواند بدون دردسر پرداخت حملهای بینالمللی، پیگیری بار را از مبدا تا مقصد انجام دهد.
معایب: فروشنده ریسک پرداخت هزینه حمل را میپذیرد (که ممکن است شامل هزینههای بالای راهآهن خارجی باشد)، اما خود مسئولیت بیمه را بر عهده خریدار میگذارد. بنابراین خریدار همچنان باید هزینه بیمه را در مقصد تأمین کند.
CIP (Carriage and Insurance Paid To)
مزایا: علاوه بر پوشش هزینه حمل تا مقصد، فروشنده موظف به تهیه بیمهنامهای برای محموله است. این موضوع باعث میشود خریدار با اطمینان بیشتری ریسکهای حمل را مدیریت کند، زیرا بیمه احتمال زیان مالی را کاهش میدهد. برای محمولههای گرانقیمت یا حساس، CIP گزینه مطمئنی است.
معایب: هزینه کلی حمل و بیمه بالاتر بوده و فروشنده باید این هزینه را بپردازد که ممکن است قیمت فروش را افزایش دهد. همچنین فروشنده باید آشنایی مناسبی با شیوههای بیمه حمل ریلی داشته باشد تا بیمهنامه مناسبی اخذ کند.
به طور خلاصه، FCA برای زمانی مناسب است که خریدار ریسکپذیر بوده و میخواهد کنترل حمل را خود به عهده گیرد؛ CPT برای زمانهایی مناسب است که خریدار هزینه حمل را محاسبهشده ترجیح میدهد اما خود هزینه بیمه را میپذیرد؛ و CIP وقتی بهتر است که تامین امنیت و بیمه محموله اولویت بالاتری دارد و فروشنده این هزینه را میپذیرد.
مطالعات موردی و مثالهای عملی
در عمل، شرکتهای حملونقل و مشاوران لجستیک بسته به شرایط کارفرما یکی از اینکوترمزها را توصیه میکنند. به عنوان مثال، برای صادرات قطعات خودروسازی از چین به ایران که ارزش بالایی دارند، اغلب شرط CIP استفاده میشود تا فروشنده بیمه حمل را با پوشش کامل فراهم کند. در مقابل، یک واردکننده ایران که خود دفتر نمایندگی در چین دارد، ممکن است با شرایط FCA کالا را تحویل نمایندگی خود بدهد و مسئولیت برنامهریزی حمل ریلی اصلی را بر عهده بگیرد.
مطالعههای موردی نشان میدهد کسبوکارهای ایرانی کالای خود را به شرکتهای پیشرو در حملونقل واگذار میکنند تا با توجه به حجم محموله، مقصد نهایی و درجه ریسک، بهترین قاعده اینکوترمز انتخاب شود. شرکتهای لجستیک بینالمللی مانند آرتا ریل (Earth Rail) با ارائه خدمات مشاورهای در حمل ریلی، تحلیل هزینه و ریسک را به مشتریان خود ارائه میدهند و بر اساس سناریوی بازار، گزینه مناسب را پیشنهاد میکنند. (برای مثال، در برخی پروژههای ترانزیتی داخلی ایران به آسیای میانه و خاورمیانه، پیشنهاد شده است که با توجه به کنترل بیشتر زنجیره تأمین، از ترکیب FCA و CPT استفاده شود).
توصیهها برای انتخاب بهترین اینکوترمز در مسیرهای ریلی ایران
با توجه به تحلیلهای فوق، توصیههای زیر میتواند در انتخاب شرایط قراردادی مناسب موثر باشد:
اگر کنترل حداکثری بر حمل و نقل و مسیریابی کالا اولویت دارد (مثلاً شرکت خریدار دفتر مرکزی در مبدا دارد یا خطوط ریلی دلخواه)، قاعده FCA پیشنهاد میشود. در این حالت هزینه حمل اصلی و بیمه بر عهده خریدار بوده ولی او میتواند نرخ حمل را مستقل پیگیری کند.
اگر ثبات هزینه حمل برای خریدار مهم است اما نیازی به بیمه کامل توسط فروشنده نیست، CPT میتواند مناسب باشد. فروشنده کرایه حمل را پرداخت میکند ولی خریدار مسئول بیمه نهایی است. این گزینه برای محمولههای متوسط مناسب است.
اگر ایمنی و تضمین تحویل در مقصد اولویت باشد (بهویژه کالاهای حساس یا گرانقیمت)، CIP توصیه میشود، زیرا فروشنده مسئولیت بیمه را نیز میپذیرد. در مسیرهای پیچیده یا طولانی ریلی این موضوع اهمیت دارد.
همواره در قراردادها محل و زمان دقیق تحویل کالا را بهوضوح مشخص کنید تا ابهام رخ ندهد. اضافه کردن توضیحاتی مانند شماره واگن یا ایستگاه خاص کمک میکند اختلاف احتمالی حذف شود.
سفارشیسازی بر اساس نوع کالا
برای کالاهای خطرناک یا یخچالی (مانند نفتکوره، مواد غذایی یخزده)، به بررسی شرایط ویژه حمل ریلی ایران بپردازید (مثلاً نیاز به مجوزهای خاص و بیمههای اضطراری) و این موضوع را در مذاکره لحاظ کنید.
خدمات تکمیلی
در انتخاب اینکوترمز، خدماتی چون ترخیص گمرک، تخلیه در ایستگاه مقصد و حمل تا انبار هم در نظر گرفته شود. شرکتهایی مانند آرتا ریل علاوه بر حمل ریلی، خدمات انبارداری و پشتیبانی گمرکی ارائه میکنند؛ بنابراین میتوانند در قالب قرارداد، تعهدات جانبی (مانند ترخیص در مقصد یا حمل تا انبار) را با استفاده از اینکوترمز مناسب ترکیب کنند.
در نهایت، هیچ «ترم صحیح» واحدی برای همه شرایط وجود ندارد و انتخاب بهترین اینکوترمز باید با توجه به سناریوی خاص قرارداد (مبدا و مقصد، ارزش کالا، تجربه طرفین و شرایط بازار) صورت گیرد. با این حال، در مسیرهای ریلی ایران معمولا CPT و CIP به دلیل استفاده از حمل ترکیبی و عبور از چند مرز، بیشترین کاربرد را دارند، در حالی که FCA اغلب زمانی استفاده میشود که خریدار قصد نظارت بیشتر یا بهینهسازی هزینه داشته باشد.