بخش اول: مبانی انتخاب کانتینر (تحلیل ابعاد و توازن وزن-حجم)
انتخاب صحیح واحد حمل بار (Container Transport Unit – CTU) تصمیمی استراتژیک در حوزه لجستیک بینالمللی محسوب میشود. این انتخاب نه تنها بر ایمنی فیزیکی محموله تأثیر میگذارد، بلکه مستقیماً با بهینهسازی بارگیری (Stowage Plan)، انطباق با مقررات ایمنی (Compliance) و در نهایت، کاهش هزینههای عملیاتی در ارتباط است.
۱.۱. اهمیت استراتژیک انتخاب کانتینر و ملاحظات هزینههای عملیاتی
رایجترین کانتینرهای مورد استفاده در صنعت حمل و نقل، کانتینرهای استاندارد (GP) ۲۰ فوت و ۴۰ فوت هستند که عمدتاً برای حمل کالاهای خشک کاربرد دارند. با این حال، حمل محمولههای خاص نیازمند کانتینرهای تخصصی است؛ به عنوان مثال، کانتینرهای یخچالی (Reefer) برای بارهای فاسدشدنی و حساس به دما به کار میروند. برای محمولههایی با ابعاد غیر استاندارد (Out-of-Gauge – OOG) نظیر ماشینآلات بزرگ، کانتینرهای اوپن تاپ (Open Top) فاقد سقف یا کانتینرهای فلت رک (Flat Rack) که فاقد سقف و دیوارههای جانبی هستند، انتخاب میشوند. همچنین، کانتینرهای نیمهبلند (Half Height)، که ارتفاعی معادل نصف کانتینرهای معمولی دارند و معمولاً از فولاد ساخته میشوند، برای حمل کالاهای فله متراکم و سنگین مانند سنگ یا زغالسنگ استفاده میشوند، زیرا بارگیری و تخلیه این نوع کالاها از طریق آنها آسانتر است.
انتخاب نوع کانتینر باید بر اساس ویژگیها، وزن، ابعاد و محدودیتهای محموله صورت پذیرد؛ زیرا نمیتوان از یک نوع کانتینر برای حمل تمامی کالاها استفاده کرد.
۱.۲. تحلیل فنی: پارادوکس وزن در مقابل حجم (CBM vs. Payload)
تصمیمگیری میان کانتینرهای ۲۰ فوت و ۴۰ فوت باید با در نظر گرفتن چگالی (Density) محموله انجام گیرد. یک کانتینر، یا بر اساس محدودیت وزنی (Weight-Limited) یا بر اساس محدودیت حجمی (Volume-Limited) به ظرفیت نهایی خود میرسد.
کانتینرهای ۴۰ فوت های کیوب (High Cube – HC)، که نسبت به کانتینرهای استاندارد ۴۰ فوت ارتفاع بیشتری دارند , برای حمل بارهای سبکتر با ابعاد بلندتر طراحی شدهاند. این کانتینرها با حجم داخلی حدود ۷۶.۲ تا ۷۶.۳ متر مکعب، فضای حجمی بیشتری را فراهم میکنند. با این حال، ظرفیت بار (Payload) مجاز آنها (حدود ۲۶,۵۰۰ کیلوگرم تا ۲۸,۵۸۰ کیلوگرم) ، در مقایسه با افزایش دو برابری حجم، افزایش ناچیزی را نشان میدهد.
در مقابل، کانتینرهای ۲۰ فوت استاندارد، با حجم داخلی ۳۳.۲ متر مکعب، ظرفیت بار شگفتانگیزی (تا ۲۸,۲۳۰ کیلوگرم) را ارائه میدهند. این موضوع یک نکته کلیدی در حمل بارهای متراکم و سنگین (مانند فلزات یا قطعات سنگین ماشینآلات) است. اگر محموله چگالی بالایی داشته باشد، ممکن است بارگیری یک کانتینر ۲۰ فوت با حداکثر وزن مجاز انجام شود، در حالی که حجم زیادی از آن پر نشده باقی بماند. بنابراین، استفاده از یک کانتینر ۴۰ فوت برای کالاهای بسیار سنگین منجر به پرداخت هزینه برای فضای خالی (Ghost Volume) و افزایش هزینه لجستیکی به ازای هر تن خواهد شد. از این رو، برای کالاهای با چگالی بالا، کانتینر ۲۰ فوت، که سهولت بیشتری در حمل و نقل داخلی و عملیات بنادر دارد، یک انتخاب بهینه اقتصادی است و همچنین میتواند هزینههای بستهبندی و بارگیری را کاهش دهد.
جدول ۱، ابعاد و ظرفیتهای کلیدی را برای مقایسه آسان ارائه میدهد:
جدول ۱: مقایسه دقیق مشخصات فنی و کاربردی کانتینرهای استاندارد
| مشخصه فنی | کانتینر ۲۰ فوت استاندارد (GP) | کانتینر ۴۰ فوت استاندارد (GP) | کانتینر ۴۰ فوت های کیوب (HC) |
|---|---|---|---|
| طول داخلی (متر) | ۵.۸۹ | ۱۲.۰۳ | ۱۲.۰۳ |
| ارتفاع داخلی (متر) | ۲.۳۹ | ۲.۳۹ | ۲.۶۹ تا ۲.۷۰ |
| حجم قابل بارگیری (متر مکعب) | ۳۳.۲ | ۶۷.۷۴ | ۷۶.۲ تا ۷۶.۳ |
| وزن قابل بارگیری (Payload) (کیلوگرم) | ۲۲,۰۰۰ تا ۲۸,۲۳۰ | ۲۵,۰۰۰ تا ۲۸,۵۸۰ | ۲۶,۵۰۰ تا ۲۸,۵۸۰ |
۱.۳. بینشهای عملیاتی و ثانویه در انتخاب کانتینر
سلامت ساختاری و قانونی کانتینر پیش از شروع بارگیری امری ضروری است. کانتینرها باید دارای پلاک تأییدیه ایمنی معتبر بر اساس کنوانسیون بینالمللی ایمنی کانتینرها (CSC) باشند، و بررسی اعتبار زمانی این پلاک اهمیت حیاتی دارد. همچنین، لازم است از سلامت کامل دربها، مکانیزمهای قفل، و نوارهای جلوگیری از نفوذ هوا اطمینان حاصل شود. عدم توجه به این الزامات پیش از بارگیری میتواند منجر به توقف محموله در بندر یا آسیب به کالا در حین حمل و نقل دریایی شود.
بخش دوم: تکنیکهای پیشرفته بستهبندی داخلی و محافظت محیطی
بستهبندی مؤثر در حمل و نقل بینالمللی وظیفه دارد محموله را در برابر ضربه، لرزش، رطوبت و تغییرات ناگهانی دما محافظت کند. طراحی بستهبندی باید طوری باشد که ضمن حفظ ایمنی کالا، هزینه نهایی محموله را به طور چشمگیری افزایش ندهد.
۲.۱. محافظت در برابر آسیبهای فیزیکی و مهار حرکت
برای جلوگیری از جابجایی کالا در داخل کانتینر، استفاده از ابزارهای پرکننده فضای خالی ضروری است. کیسههای هوا (Dunnage Bags) که اغلب از جنس کاغذ کرافت با لایه داخلی مرکب PE+PA ساخته شدهاند، با باد شدن، شکافهای خالی بین محمولهها (معمولاً بین ۷ تا ۴۵ سانتیمتر) را پر میکنند و به عنوان یک مسدودکننده انعطافپذیر عمل میکنند. این کیسهها، علاوه بر کارکرد ایمنسازی بار، معمولاً قابلیت بازیافت دارند و میتوانند با الزامات کیفی مانند استاندارد AAR (انجمن راهآهنهای آمریکا) مطابقت داشته باشند، که این امر برای زنجیرههای تأمین چندوجهی که شامل حمل ریلی میشوند، اهمیت دارد.
انتخاب مواد بستهبندی نیز باید بر اساس شرایط محیطی و نوع کالا باشد. بستهبندی پلاستیکی (مانند فیلمهای استرچ و رولهای نایلونی) به دلیل انعطافپذیری، مقاومت در برابر رطوبت و سبکی، به طور گسترده به عنوان لایه محافظ نهایی برای پالتها در حمل و نقل هوایی و دریایی استفاده میشود. در مقابل، بستهبندیهای فلزی (جعبهها یا بشکههای آلومینیومی/فولادی) به دلیل استحکام بالا و ایمنی بیشتر، برای حمل مواد خطرناک یا حساس در حمل دریایی که با نوسانات شدید دما و رطوبت همراه است، به کار میروند.
۲.۲. کنترل رطوبت و پدیده “باران کانتینری” (Container Rain Mitigation)
یکی از بزرگترین تهدیدات برای محمولههای خشک در طول حمل و نقل دریایی، رطوبت و پدیده تراکم بخار آب یا “باران کانتینری” است که میتواند به کالا آسیب برساند (مانند زنگزدگی، کپک، یا آسیب به بستهبندیهای کاغذی). برای مقابله با این پدیده، استفاده از مواد جاذب رطوبت (Desiccants) ضروری است.
این مواد خشککننده، که اغلب مبتنی بر کلرید کلسیم هستند (مانند Container Dri® II)، به طور تهاجمی بخار رطوبت موجود در هوا را جذب کرده و دمای نقطه شبنم (Dew Point) را در داخل کانتینر کاهش میدهند. دسیکنتها باید فضای کمی را اشغال کنند و ظرفیت جذب بالایی داشته باشند (برخی نمونهها قادر به جذب بیش از ۷۵۰ گرم آب هستند و تا ۹۰ روز دوام میآورند). علاوه بر این، کارتهای نشانگر رطوبت (Humidity Indicator Cards) به عنوان یک ابزار کمهزینه برای نظارت بصری بر سطح رطوبت داخل بستهبندیها استفاده میشوند. علاوه بر محافظت مستقیم از کالا در برابر فساد یا خوردگی، کنترل رطوبت نقش مهمی در حفظ یکپارچگی ساختاری بستهبندیهای داخلی (مانند کارتنها و جعبهها) ایفا میکند؛ زیرا رطوبت بالا میتواند مقاومت فیزیکی این مواد را کاهش دهد و آنها را در برابر آسیبهای مکانیکی ناشی از لرزش آسیبپذیرتر سازد.
۲.۳. مدیریت دمای محموله با سیستمهای غیرفعال (Passive Thermal Management)
برای محمولههایی که نسبت به تغییرات ناگهانی دما حساس هستند اما الزامات حمل یخچالی (Reefer) فعال را ندارند، استفاده از راهکارهای مدیریت حرارتی غیرفعال میتواند بسیار مؤثر باشد. در این زمینه، پتوهای عایق حرارتی آئروژل (Aerogel Blankets) به عنوان یک راهحل پیشرفته مطرح هستند.
عایقهای آئروژل دارای ضخامتهای بسیار کم (۵ تا ۱۰ میلیمتر) و کمترین هدایت حرارتی (۰.۰۱۲-۰.۰۱۸ $w/m \cdot k$ در ۲۵ درجه سانتیگراد) هستند.12 این مواد محافظت حرارتی فوقالعادهای ایجاد کرده و ضخامت لایه عایق مورد نیاز را به کسری از مواد سنتی کاهش میدهند. علاوه بر این، آئروژل کاملاً آبگریز است و از نفوذ رطوبت جلوگیری میکند. استفاده از این فناوری پیشرفته به شرکتهای حمل و نقل اجازه میدهد تا محمولههایی که تحمل نوسان دمایی اندکی دارند (به عنوان مثال، برخی مواد شیمیایی یا محصولات الکترونیکی خاص) را در کانتینرهای استاندارد (GP) حمل کنند. این رویکرد به عنوان یک استراتژی “Passive Reefer” شناخته میشود، که با حذف هزینههای بالای کانتینرهای یخچالی و افزایش فضای قابل بارگیری، بهینهسازی اقتصادی قابل توجهی را به دنبال دارد.
بخش سوم: مهاربندی و استحکام بار در کانتینر (Lashing & Securing) – انطباق با CTU Code
عملیات مهاربندی و بارچینی (Lashing and Securing) باید فراتر از یک چیدمان ساده باشد و به عنوان یک مهندسی دقیق برای تضمین ثبات محموله در برابر تمامی نیروهای دینامیک حرکت کشتی (شتاب، لرزش، پیچش) در نظر گرفته شود.
۳.۱. استاندارد بینالمللی مهاربندی: CTU Code
راهنمای جامع برای ایمنسازی محموله در کانتینرها، کد عملیاتی IMO/ILO/UNECE برای بستهبندی واحدهای حمل بار (CTU Code) است. انطباق با این کد، چارچوب قانونی و عملیاتی لازم را برای اطمینان از ایمنی بار فراهم میکند و در صورت وقوع حادثه، نقش و مسئولیت فرستنده و شرکت حمل کننده را تعیین مینماید.
۳.۲. متدولوژی سهگانه ایمنسازی
سه روش اصلی برای جلوگیری از حرکت محموله در طول سفر وجود دارد که میتوانند به صورت ترکیبی برای دستیابی به حداکثر امنیت استفاده شوند:
- مسدود کردن (Blocking): این روش شامل چیدمان بار یا استفاده از موانع فیزیکی برای جلوگیری از حرکت محموله است. استفاده از گوههای فلزی یا چوبی برای نگه داشتن بار در جای خود یا استفاده از کیسههای هوا برای پر کردن شکافهای باقیمانده از جمله این اقدامات است. این روش به ویژه برای محمولههای شکننده مانند شیشه یا بارهای فله سنگین مانند مایعات یا سنگ بسیار مؤثر است.
- قفل کردن (Locking): شامل استفاده از قفلهای مکانیکی مانند قفلهای چرخشی یا ریختهگری گوشهای برای محکم کردن محموله به ساختار کانتینر. این روش به عنوان مؤثرترین روش ایمنسازی شناخته میشود و در بیشتر خدمات حمل و نقل بینالمللی یک الزام اساسی محسوب میگردد.
- لشینگ بار (Lashing): فرآیند اعمال کشش و تثبیت بار با استفاده از ابزارهایی نظیر تسمهبند، کابل، زنجیر، کلاسور و وینچ. لشینگ میتواند هم در بیرون (برای تثبیت کانتینرها بر روی کشتی) و هم در درون کانتینر (برای تثبیت پالتها) استفاده شود تا تحرک بار به حداقل برسد.
جدول ۲: روشها و تجهیزات ایمنسازی و مهاربندی بار (CTU Compliance)
| روش ایمنسازی | عملکرد کلیدی | تجهیزات اصلی | کاربرد عملیاتی |
|---|---|---|---|
| لشینگ بار (Lashing) | تثبیت و اعمال کشش برای مهار حرکت. | تسمهبند، کابل، زنجیر، وینچ، میلههای لشینگی. | استفاده عمومی برای پالتهای سنگین و اتصال کانتینرها روی کشتی. |
| مسدود کردن (Blocking) | پر کردن شکافها و ایجاد موانع سفت و سخت. | گوههای چوبی/فلزی، کیسههای هوا (Dunnage Bags). | محمولههای شکننده و بارهای با چگالی بالا. |
| قفل کردن (Locking) | اتصال مکانیکی محموله به ساختار کانتینر. | قفلهای چرخشی پایه و اتوماتیک، ریختهگری گوشهای. | الزامی برای ایمنسازی مؤثر پشتههای بار. |
۳.۳. مهندسی بارچینی و ملاحظات مرکز ثقل
در طراحی بارچینی، توجه به مرکز ثقل (Center of Gravity – CoG) کانتینر از اهمیت بالایی برخوردار است. مرکز ثقل کانتینر باید همواره در مرکز یک سطح افقی و پایینتر از حد وسط ارتفاع آن حفظ شود. این توزیع وزن، تعادل کانتینر را تضمین میکند و از تنشهای غیرقابل پیشبینی بر سازه جلوگیری کرده و ریسک واژگونی تریلر یا سقوط کانتینر از کشتی را کاهش میدهد. بنابراین، بارگیری کانتینر باید به عنوان یک فعالیت مهندسی توزیع وزن انجام شود، نه صرفاً یک چیدمان مکانیکی.
همچنین، باید به مسائلی که هنگام تخلیه بار در مقصد پیش خواهد آمد نیز توجه شود. فرستنده باید اطمینان حاصل کند که کالاها به گونهای چیده شدهاند که عملیات تخلیه در مقصد به راحتی و بدون نیاز به جابجایی غیرضروری سایر بستهها انجام پذیرد.
بخش چهارم: امنیت کانتینر و الزامات حمل کالاهای خطرناک (Dangerous Goods)
امنیت کانتینر و انطباق با مقررات حمل کالاهای خطرناک دو رکن اساسی برای تضمین یکپارچگی محموله و ایمنی زنجیره تأمین جهانی هستند.
۴.۱. امنیت کانتینر و پلمپهای امنیتی (استاندارد ISO 17712)
پلمپهای امنیتی یک مکانیسم خلاقانه و کمهزینه برای مهر و موم کردن محمولهها هستند که سطح امنیت را بالا برده و دستکاری در محموله را آشکار میسازند. در تجارت بینالمللی، به ویژه برای ورود به بازارهای کلیدی مانند ایالات متحده، انطباق با استانداردهای امنیتی بسیار سختگیرانه است.
برنامه C-TPAT (برنامه امنیت زنجیره تأمین تجاری آمریکا) استفاده از پلمپهای کلاس “H” (High Security Seals) را الزامی میکند. این پلمپها باید مطابق با استاندارد بینالمللی ISO 17712 باشند. انطباق با این استاندارد دارای دو بخش اصلی است:
۱. تست محصول: پلمپ باید توسط آزمایشگاههای مستقل که مطابق با استاندارد ISO 17025 معتبر هستند، تست شود تا مقاومت آن در برابر شکستن اجباری تأیید گردد.
۲. انطباق سازمانی (Annex A): تولیدکننده پلمپ باید رویههای امنیتی کسب و کار مربوط به تولید و نگهداری پلمپها (مانند ارزیابی ریسک و کنترل دسترسی به محل تولید) را طبق Annex A استاندارد ISO 17712 رعایت کند. این فرآیندها نیز باید توسط نهادهای مستقل تأیید شوند.
برای اطمینان از نصب صحیح پلمپهای امنیتی، فرآیند بازرسی استاندارد VVTT باید قبل از حرکت انجام شود: View (مشاهده مکانیزم قفل)، Verify (تأیید شماره سریال پلمپ با اسناد)، Tug (کشیدن محکم برای اطمینان از اتصال درست)، و Twist/Turn (پیچاندن پلمپ برای اطمینان از عدم باز شدن آن). انطباق با این الزامات صرفاً یک اقدام امنیتی نیست، بلکه یک پیششرط برای دستیابی به سرعت در تجارت بینالمللی و کاهش ریسک تأخیرهای گمرکی است.
۴.۲. الزامات حمل کالاهای خطرناک (DG) و کدگذاری UN
کالاهای خطرناک (DG) به مواد یا کالاهایی اطلاق میشود که پتانسیل ایجاد خطر برای سلامت افراد، اموال یا محیط زیست را دارند. این کالاها توسط سازمان ملل متحد (UN) در ۹ کلاس اصلی (مانند مواد منفجره، گازها، مایعات قابل اشتعال، مواد خورنده و مواد سمی) طبقهبندی میشوند.
برای شناسایی دقیق ماهیت و سطح خطر کالا، از یک سیستم کدگذاری عددی چهار رقمی موسوم به UN Number استفاده میشود (مانند UN 1203 برای بنزین). علاوه بر این، در حمل زمینی، کد KEMLER (مانند عدد ۳۳ که نشاندهنده مایعات با قابلیت اشتعال بالا است) بر روی پلاک نارنجی رنگ در کنار UN Number نصب میشود.
الزامات بستهبندی برای DG بر اساس روش حمل و نقل متفاوت است و باید با مقررات زیر مطابقت داشته باشد:
- IMDG Code: حمل دریایی
- DGR (Dangerous Goods Regulations): حمل هوایی
- ADR: حمل زمینی
بستهبندی کالاهای خطرناک باید مطابق با دستورالعملهای UN و گروه بستهبندی (Packing Group) مشخص شده انجام شود. در حمل هوایی، به دلیل تغییرات فشار، دما و لرزشها، اقدامات احتیاطی و بستهبندیهای ویژهای برای کالاهای خطرناک در نظر گرفته میشود که الزامات آن سختگیرانهتر از حمل دریایی است.
۴.۳. الزامات علامتگذاری و گواهینامه بستهبندی
علامتگذاری صحیح کانتینرهای حاوی کالای خطرناک برای آگاهسازی و ایمنی ضروری است. کانتینرهای DG باید در چهار طرف خود (در دو انتها و دو سمت) دارای علائم خطر (Placards) مطابق با درجه خطر باشند. ابعاد این علائم نباید از ۲۵۰ در ۲۵۰ میلیمتر کوچکتر باشد.
همچنین، شرکتهای حمل و نقل و مسئولین بندری یا فرماندهان کشتیها ممکن است قبل از پذیرش کانتینر DG، درخواست نسخهای از گواهینامه بستهبندی را داشته باشند. این گواهینامه نشاندهنده تعهد فرستنده به رعایت کامل مقررات بستهبندی و مهاربندی کالای خطرناک مطابق با الزامات مدال حمل و نقل مربوطه است.
جدول ۳: خلاصه کلاسهای ۹ گانه کالای خطرناک UN و الزامات عملیاتی
| کلاس خطر | نام کلاس | مثال UN Number | الزامات بستهبندی و ایمنی کلیدی | مقررات |
|---|---|---|---|---|
| ۱ | مواد منفجره | ۰۰۰۱ تا ۰۵۰۰ | بالاترین سطح جداسازی و ایمنی عملیاتی. | DGR/IMDG/ADR |
| ۲ | گازها | ۱۰۰۱ تا ۱۵۰۰ | نیاز به کانتینر مخزنی یا بستهبندیهای تحت فشار. | DGR/IMDG/ADR |
| ۳ | مایعات قابل اشتعال | ۱۲۰۰ تا ۱۳۰۰ (بنزین UN1203) | بستهبندی مقاوم در برابر حرارت و اصطکاک. | DGR/IMDG/ADR |
| ۶.۱ | مواد سمی | - | رعایت ضوابط بهداشتی و ایمنی بالا. | DGR/IMDG/ADR |
| ۸ | مواد خورنده | - | استفاده از بستهبندیهای فلزی یا پلاستیکی مقاوم شیمیایی.7 | DGR/IMDG/ADR |
نتیجهگیری و توصیههای عملیاتی
انتخاب کانتینر و روش بستهبندی امن برای حمل و نقل بینالمللی یک فرآیند چندوجهی است که نیازمند درک فنی دقیق از خصوصیات بار (چگالی، حجم، حساسیت) و انطباق کامل با استانداردهای جهانی است.
۱. بهینهسازی بر اساس چگالی: فرستندگان باید از پارادوکس وزن/حجم آگاه باشند. برای کالاهای سنگین و متراکم (Weight-Limited Cargo)، کانتینر ۲۰ فوت اغلب از نظر اقتصادی و عملیاتی بر کانتینر ۴۰ فوت HC برتری دارد، زیرا از پرداخت هزینه برای فضای خالی جلوگیری میکند.
۲. حفظ یکپارچگی محیطی: استفاده از دسیکنتهای کلرید کلسیم برای کاهش نقطه شبنم و پیشگیری از “باران کانتینری” در حمل دریایی ضروری است. برای کالاهای حساس به دما که نیاز به ریفر ندارند، عایقهای حرارتی پیشرفته (مانند آئروژل) یک راهکار استراتژیک برای مدیریت حرارتی غیرفعال و کاهش هزینههای عملیاتی محسوب میشوند.
۳. مهندسی بارچینی: عملیات مهاربندی (لشینگ) باید با الزامات CTU Code مطابقت داشته باشد و تکنیکهای سهگانه (مسدود کردن، قفل کردن و لشینگ) را برای تثبیت کامل محموله به کار گیرد. بارگیری باید مهندسی شود تا مرکز ثقل کانتینر پایین و مرکزی باقی بماند تا تعادل کانتینر در برابر نیروهای دینامیک حفظ شود.
۴. امنیت و انطباق قانونی: استفاده از پلمپهای امنیتی کلاس H مطابق با استاندارد ISO 17712 (شامل تست محصول و انطباق عملیاتی Annex A) برای دسترسی مطمئن به بازارهای بینالمللی حیاتی است. این پلمپها سند حقوقی مهمی در مدیریت ریسک و اثبات یکپارچگی محموله در مبدأ هستند.
۵. کالاهای خطرناک: حمل کالاهای DG نیازمند بستهبندی تخصصی بر اساس گروه بستهبندی UN و مقررات مدال (IMDG, DGR, ADR) است و باید با نصب چهار علامت خطر با ابعاد استاندارد در هر طرف کانتینر و ارائه گواهینامه بستهبندی همراه باشد. عدم رعایت دقیق این الزامات میتواند منجر به حوادث فاجعهبار و توقفهای قانونی طولانیمدت شود.